
عشق بی پایان پارت ۴

ادامه
آلیا صدام کرد
بعد از کلی خوش گذرانی
به خانه رفتیم و خوابیدیم
وقتی بیدار شدم دیدم که هیچ کدوم از بچه ها نیستند و من تنها موندم به آلیا زنگ زدم
آلیا سلام
مرینت کجایین شما؟
آلیا رفتیم دکتر
مرینت چرا؟
آلیا رز حالش بد شد و شاید دیر بیایم
مرینت باشه
صبحانه خوردم و لباس پوشیدم
پایین
پایین تر
که یهو زنگ در خورد و ......................................