عشق بی پایان پارت ۸

Setayesh · 23:09 1402/07/27

سلام 

خیلی زود پارت میدم پس انتظار دارم کامنت و لایک ها را بترکونید

 

مرینت  ببین آدرین میدونم که بابای تو مامان و بابام را کشته و لی تقصیر تو نبوده پس من میتونم ببخشمت و شایدم 

آدرین  شایدم چی ؟

مرینت  آآآممم شاید دوست دخترت شدم 

آدرین  واقعا ؟

مرینت  نه پس شوخی میکنم جدی میگم دیگه 

پریدم بغل آدرین آغوش خیلی گرم و نرم بود 

اون خیلی خوشحال بود 

مرینت  از این به بعد هم هرجا که ما میریم تو هم اونجایی ولی 

آدرین  ولی 

مرینت  بابات چی؟

آدرین  بابام بابام مرد 

مرینت  چی ؟؟

آدرین زد زیر گریه 

مرینت  آروم باش ! توضیح بده چی شد 

آدرین  آن روز بعد از پیاده شدن از هواپیما یکسری ها بهمون تیر اندازی کرد و یکی از خدمتکار های بابام من را از آنجا برد و بابام سه تا گلوله خورد 

مرینت  واقعا متاسفم 

آدرین  اشکال نداره تو خودتو ناراحت نکن 

که نینو در را باز کرد 

نینو  به به عاشق و معشوقا 

مرینت و آدرین  نینو 

نینو  چییییی ؟ بیاین غذایی براتون پختم که کیف کنید 

مرینت  بیا بریم آدرین 

آدرین  بردم سر میز شام وقتی نشستیم همه را معرفی کردم و کلی حرف زدیم 

نینو  دیگه شبه بریم بخوابیم 

آدرین  پس من برم 

مرینت  نه اگه بزارم بری 

آدرین  شما برای من جا ندارید 

آلیا  چرا تو می تونی بقل مرینت بخوابی 

قیافه بقیه 🙄🙄🙄🙄🙄🙄

مرینت  باشه فقط نینو تو میتونی یک دست لباس به آدرین بدی

نینو  رو چشمم !

آدرین لباسا رو پوشید و منم لباس خواب را پوشیدم و مسواک زدم و روی تخت دراز کشیدم که آدرین اومد تو و روی تخت دراز کشید 

رفتم توی آغوشش 

مرینت  آدرین؟

آدرین  جانم ؟

مرینت  به نظرت روز های سخت تموم شده ؟

آدرین  نمیدونم ولی به نظر من تموم شده

سرم برگردوندم بهش اونم همین کار را کرد یواش یواش اومدیم نزدیک هم که یهو نینو در را باز کرد (نینو تو مواقع حساس وارد میشود)

نینو  جاتون راحت مرغ عشقا

مرینت  بله خوبه حالا تو هم برو پیش عشقت 

نینو  باشه بابا 

آدرین  خب کجا بودیم 

آدرین سرش رو آورد نزدیک و منم همین کار را کردم به لبش نگاه کردم و لبم را روش گذاشتم 

لبم را جوری میمکید که حتما زخم میشد منم همین کار را کردم و بعد از ده دقیقه خوابمون برد و .......